روزگار و زمانه. حکیم سنایی فرماید: هرکه چون عیسی از شره بجهد از غم باد و بود خود برهد. سنائی (از شرح حدیقه) (از آنندراج). ظاهراً مرادف بود و نبود، هست و نیست، گذشته و آینده هم باشد
روزگار و زمانه. حکیم سنایی فرماید: هرکه چون عیسی از شره بجهد از غم باد و بود خود برهد. سنائی (از شرح حدیقه) (از آنندراج). ظاهراً مرادف بود و نبود، هست و نیست، گذشته و آینده هم باشد
مصالح هر چیز چون رشته برای تسبیح و دوال و امثال آن برای شمشیر. ملاطغرا در قسمیه گوید: بتسبیح شبنم که بی باروبند زگردش بود تا سحر بهره مند. و در محاوره بند و بار هم گویند. (آنندراج).
مصالح هر چیز چون رشته برای تسبیح و دوال و امثال آن برای شمشیر. ملاطغرا در قسمیه گوید: بتسبیح شبنم که بی باروبند زگردش بود تا سحر بهره مند. و در محاوره بند و بار هم گویند. (آنندراج).
گوئی هیچ نبود، هیچ بود، (آنندراج)، رجوع به باد شود، خیال فاسد و اندیشۀ تباه کردن، (آنندراج)، رجوع به باد سنجیدن و باد در سر افکندن و باد در سر داشتن و باد در سر کردن و باد در کلاه افکندن و باد در کلاه بودن و باد در کلاه داشتن و باد در سر شدن و باد در زیر دامن داشتن و باد شود
گوئی هیچ نبود، هیچ بود، (آنندراج)، رجوع به باد شود، خیال فاسد و اندیشۀ تباه کردن، (آنندراج)، رجوع به باد سنجیدن و باد در سر افکندن و باد در سر داشتن و باد در سر کردن و باد در کلاه افکندن و باد در کلاه بودن و باد در کلاه داشتن و باد در سر شدن و باد در زیر دامن داشتن و باد شود
کنایه از هست و نیست و تمام سرمایه و اسباب و سامان باشد. (برهان قاطع). کنایه از هست و بود و تمام سرمایه. (آنندراج) ، مولد و مسکن. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) : بشهر کسان گرچه بسیار بود دل از خانه نشکیبد و زاد و بود. (گرشاسب نامه ص 242). چو نام و ننگ فزاید وفا نه نام و نه ننگ چو زاد و بود نماید جفا نه زاد و نه بود. جمال الدین عبدالرزاق. چند نالی چند از این محنت سرای زاد و بود کز برای رای تو شروان نگردد خیروان. خاقانی
کنایه از هست و نیست و تمام سرمایه و اسباب و سامان باشد. (برهان قاطع). کنایه از هست و بود و تمام سرمایه. (آنندراج) ، مولد و مسکن. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) : بشهر کسان گرچه بسیار بود دل از خانه نشکیبد و زاد و بود. (گرشاسب نامه ص 242). چو نام و ننگ فزاید وفا نه نام و نه ننگ چو زاد و بود نماید جفا نه زاد و نه بود. جمال الدین عبدالرزاق. چند نالی چند از این محنت سرای زاد و بود کز برای رای تو شروان نگردد خیروان. خاقانی
بی فایده و ناسودمند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). بی فایده و بی سود. (ناظم الاطباء). هدر: که بهرام دادش به ایران نوید سخن گفتن او شود باد و بید. فردوسی
بی فایده و ناسودمند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). بی فایده و بی سود. (ناظم الاطباء). هدر: که بهرام دادش به ایران نوید سخن گفتن او شود باد و بید. فردوسی